-
شب به خیرت را بگو!
جمعه 30 تیرماه سال 1385 13:42
من فعلا حوصله ی خونه ای که خدا توش باشه رو ندارم! کوله بارم را ببند شب به خیرت را بگو!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیرماه سال 1385 19:17
هی آزی ! چرا نمی فهمی ! می خوام صداتو بشنوم! هر کس رو می خوای دوست داشته باش ! بفهم میخوام صداتو بشنوم!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 26 تیرماه سال 1385 16:18
صدام کن ای صداقت پیشه بی بی گل عتیقه تمام دلخوشیم اینه که دل با تو رفیقه
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 02:41
یعنی هنوز هم باور کردنی نیست؟ این که من یه همجین کاری بکنم عجیب نیست این که هنوز تفکرت نسبت به من منفیه عجیبه! عزیزم!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 تیرماه سال 1385 02:36
نخواستند قدرت مارا باور کنند ! عزیزم! یعنی نمی خواهند به بزرگی ما فکر کنند؟